Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، شروع این پرونده به بیستم خرداد سال ۸۹ برمی‌گردد. آن روز مردی ساکن شهریار وحشت‌زده به پلیس زنگ زد و گفت در حیاط خانه‌اش با یک جمجمه و بقایای پیکر یک انسان مواجه شده است. پس از این تماس، تیمی از کارآگاهان پلیس شهریار راهی محل حادثه در منطقه نصیرآباد شدند.

مردی که با پلیس تماس گرفته بود به مأموران گفت: من در این خانه مستأجر هستم و چند روز قبل متوجه شدم لوله فاضلاب خانه ترکیده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با هماهنگی صاحبخانه کارگری گرفتیم که در حال کندن حیاط خانه، ناگهان با جمجمه و بقایای جسد انسانی روبه‌رو شدیم و بلافاصله موضوع را به اداره پلیس خبر دادیم. 

قاتل شدن دختر تبریزی در ازدواج اجباری | این زن در انتظار چوبه دار است ؛ من بی‌گناهم! | پدرم با مشت و لگد مرا به بیمارستان فرستاد  عکس | قاتل جسد مقتول را با پژو ۲۰۶ به کلانتری برد | قتل ناموسی با شلیک گلوله | انداختن قتل به گردن پدر  ارسال پرونده جنجالی نوزاد زنده در سردخانه به پزشکی قانونی | دلیل برکناری رئیس بیمارستان امام سجاد

به‌دنبال این اتفاق بقایای جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و با انجام بررسی‌ها مشخص شد که جسد متعلق به یک مرد است که خانواده‌اش مدتی قبل گزارش ناپدید شدن او را اعلام کرده بودند. به‌گفته خانواده مرد گمشده، وی که مهدی نام داشت با ماشینش در رباط‌کریم و شهریار مسافرکشی می‌کرد اما درحالی‌که خودروی وی در حوالی شهریار پیدا شده بود، اثری از او نبود.

با مشخص شدن سرنوشت مرد گمشده، تحقیقات برای کشف راز قتل او آغاز شد اما هیچ سرنخی از عامل جنایت به‌دست نیامد تا اینکه بعد از گذشت ۳سال زنی جوان به اداره آگاهی شهریار رفت و کلید معمای جنایت را در اختیار کارآگاهان قرار داد.

زن جوان گفت: ۳سال قبل به مهمانی رفته بودم و زمانی که برگشتم متوجه به‌هم‌ریختگی‌خانه شدم. روی فرش هم لکه‌های خون دیده می‌شد و وقتی از همسرم پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است او بر آشفته شد و راز هولناکی را برملا کرد. او گفت که یکی از دوستانش به نام مهدی را به قتل رسانده و جسدش را در حیاط خانه‌ که در آن مستأجر بودیم دفن کرده است. من از شنیدن حرف‌های او شوکه شدم. چون مقتول یکی از دوستان نزدیک شوهرم بود و وقتی از وی درباره علت قتل مهدی پرسیدم، پاسخ داد که وی راز هولناکی درباره مهدی می‌دانسته از این می‌ترسیده که مهدی به‌دلیل این راز او را به قتل برساند. به همین دلیل پیش‌دستی کرده و جان دوستش را گرفته است.

زن جوان در ادامه گفت: در آن زمان شوهرم التماس کرد تا اسرارش را فاش نکنم و من هم به‌خاطر حفظ آبرو و زندگیم حرفی به کسی نزدم اما عذاب وجدان همیشه با من و همسرم بود. او پس از این اتفاق دیگر مانند گذشته نشد و آنقدر عذاب وجدان روی شانه‌هایش سنگینی کرد تا اینکه برای فرار از افسردگی و رنج این اتفاق به دام اعتیاد گرفتار شد. از آن پس زندگی خودش و من تباه شد تا اینکه بعد از مدتی از یکدیگر جدا شدیم. من فکر می‌کردم که شوهرم دیگر فکر ازدواج به سرش نمی‌زند تا اینکه مدتی گذشت و خبر ازدواج مجدد او به گوشم رسید. با شنیدن این خبر شوکه شدم و همین موجب شد تا تصمیم بگیرم که راز او را فاش کنم.

پایان ۳ سال فرار

به‌دنبال اظهارات زن جوان و انجام تحقیقات از سوی تیم جنایی شهریار مشخص شد، متهم به قتل پس از گذشت ۳سال فرار دستگیر شد و به قتل دوستش اقرار کرد. وی درباره انگیزه‌اش گفت: مهدی دوستم بود و متوجه شدم که با مردی دچار اختلاف شده است. روز حادثه به همراه مهدی به سراغ دوستش رفتیم و او را سوار ماشین کردیم. بعد از شهر خارج شدیم و مهدی در مقابل باغ متروکه‌ای توقف کرد و به بهانه‌ای دوستش را داخل باغ کشاند و او را به قتل رساند.

وی ادامه داد: زمانی‌که برگشت لباسش خونی بود و گفت کارش را تمام کردم. من آن روز شاهد یک جنایت بودم و بعد از آن لحظه‌ای خوابم نبرد به همین دلیل تصمیم گرفتم ماجرای این جنایت را به پلیس لو بدهم اما مهدی وقتی متوجه این موضوع شد تهدیدم کرد و گفت اگر به پلیس خبر بدهم زندگیم را نابود می‌کند. من هم برای اینکه سرنوشتم مانند مقتول اول نشود، پیش دستی کردم و نقشه قتل او را کشیدم.

متهم گفت: روز حادثه او را به خانه‌ام دعوت کردم و در فرصتی مناسب وی را به قتل رساندم. در آن زمان خانه‌ای که در آن زندگی می‌کردم در حال ساخت بود و ‌۲چاه برای خانه کنده بودند که من جسد را داخل یکی از چاه‌ها انداختم و روی آن را پوشاندم.

متهم به قتل پس از بازسازی صحنه روانه زندان شد و پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. در آن زمان اولیای دم خواستار قصاص قاتل شدند و پس از پایان جلسه، قضات حکم قصاص قاتل را صادر کردند. این حکم به تأیید قضات دیوان‌عالی کشور هم رسید و حتی قاتل پای چوبه دار رفت که اولیای دم به او مهلت دادند.

با این حال تا سال‌ها پس از این ماجرا خبری از اولیای دم نشد. مرد محکوم به قصاص که همچنان بلاتکلیف در زندان بود، توبه‌نامه نوشته و درخواست کرد تا تکلیفش را بعد از ۱۰سال مشخص کنند. در این شرایط واحد صلح و سازش دادسرای جنایی تهران رایزنی‌های خود را برای جلب رضایت از اولیای دم آغاز کرده‌اند تا چنانچه آنها از قصاص گذشت کنند، مرد زندانی بعد از ۱۰سال حبس آزاد شود.

کد خبر 755664 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها خبر مهم قتل - قاتل حوادث ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم قتل قاتل حوادث ایران حیاط خانه اولیای دم زن جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۹۵۳۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم

همشهری آنلاین - حوادث: ظهر بیست و ششم فروردین‌ ماه، اهالی کوچه‌ای در خیابان گاندی صدای مشاجره زن و مردی جوانی را از داخل کوچه شنیدند. در جریان این درگیری، مرد جوان دیوانه وار با چاقو، به زن جوان ضربه زد و سپس از آنجا گریخت. شاهدان این صحنه هولناک با اورژانس و پلیس تماس گرفتند اما زمانی که آمبولانس رسید، زن جوان به دلیل شدت جراحات جانش را از دست داده بود. در این شرایط گزارش این حادثه به قاضی سالار صنعتگر، بازپرس جنایی تهران اعلام شد و او به همراه تیم بررسی صحنه جرم راهی محل جنایت شدند.

بررسی‌های اولیه از این حکایت داشت که مقتول، زنی‌37 ساله بود که با 20 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. بررسی‌ها نشان می‌داد که قاتل فردی آشنا بود و این دو ظاهرا قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما به درستی مشخص نبود که علت درگیری آنها در خیابان چه بوده است.

دستگیری در کلبه جنگلی

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران، جست و جو برای دستگیری عامل جنایت را آغاز کردند. آنها در گام نخست به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند و به این ترتیب هویت قاتل شناسایی شد. خانواده مقتول می‌گفتند که وی از چند ماه قبل با جوانی به نام یاسر در ارتباط بوده و آنها قصد ازدواج با یکدیگر را داشتند اما چند وقتی می شد که با هم دچار اختلاف شده بودند.

در این شرایط بود که ماموران راهی محل زندگی یاسر در پایتخت شدند اما او ساعتی پس از جنایت، وسایلش را جمع کرده و با یک چمدان از خانه گریخته بود. با این حال جست و جو برای یافتن مخفیگاه وی آغاز شد تا اینکه چند روز قبل مخفیگاه او در یکی از روستاهای استان گلستان به دست آمد. متهم در یک کلبه روستایی مخفی شده بود که ماموران با هماهنگی قضایی راهی آنجا شدند و وی را دستگیر کردند.

متهم جوان پس از انتقال به پایتخت، به قتل زن جوان اعتراف کرد و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت.

نمی دانستم قاتلم

مرد جوان در تمام این چند روز خودش را در روستای جنگلی حبس کرده بود و از ترسش جرات نمی کرد به داخل شهر برود یا وارد فضای مجازی شود. هرچند به گفته خودش هرگز تصور نمی کرد که زن مورد علاقه اش را به قتل رسانده و تبدیل به قاتل شده است. گفت و گو با یاسر را می خوانید.

انگیزه ات از قتل زن موردعلاقه ات چه بود؟

من نمی خواستم شهرزاد را بکشم و ناخواسته تبدیل به قاتل شدم. خدا می داند که چقدر ناراحتم و هر شب خودم را سرزنش می کنم که ای کاش آن روز چاقو همراهم نبود. در یک لحظه عصبانی شدم و ناخواسته تبدیل شدم به قاتل.

با شهرزاد چطور آشنا شدی؟

5 ماه قبل در یک کافه او را دیدم و در همان نگاه اول عاشقش شدم. رفته رفته رابطه ما عمیق تر شد تا جایی که به او پیشنهاد ازدواج دادم. چون شهرزاد همان زنی بود که من همیشه در رویاهایم تصورش می کردم.

اما در نهایت جانش را گرفتی؟

متهم اشک می ریزد و ادامه می دهد: پشیمانم،‌خیلی هم پشیمانم. اشتباه کردم،‌ ای کاش خدا به ما فرصت بازگشت به عقب و اصلاح اشتباهات بزرگمان را می داد.

برگردیم به روز حادثه ، چه شد که جان شهرزاد را گرفتی؟

شهرزاد این اواخر رفتارش با من سرد شده بود. دیگر تماس هایم را پاسخ نمی داد. جواب پیامک هایم را یک خط در میان می داد. می دانستم که دیگر نمی خواهد با من باشد. تا اینکه یک روز آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت قصد دارد به این رابطه پایان بدهم. احتمال دادم پای شخص دیگری در میان است چون قرار بود با هم ازدواج کنیم اما به یکباره اخلاق و رفتارهایش تغییر کرده بود. روز حادثه با او قرار گذاشتم و می خواستم هر طور شده موبایلش را بگیرم تا آن را بررسی کنم. اما شهرزاد مقاومت می کرد. در نهایت موبایلش را گرفتم و شهرزاد به دنبالم امد تا آن را پس بگیرد. چاقو را برده بودم او را بترسانم و بتوانم با تهدید رمز گوشی را بگیرم.قصدم این بود که فقط بفهمم که آیا شهرزاد به من خیانت می کند یا نه؟ اما او می خواست گوشی را بگیرد و نمی دانم چه شد که از شدت عصبانیت چند ضربه به او زدم. اما تا روزی که دستگیر شدم نمی دانستم شهرزاد فوت شده است.

پس چرا فرار کردی؟

ترسیده بودم. یک درصد احتمال می دادم که او زنده نماند و من قاتل شده بودم. به همین دلیل فرار کردم و در این چند روز سعی کردم بیرون از خانه آفتابی نشوم. حتی گوشی موبایل ها را هم خاموش کرده بودم. با این وجود مخفیگاهم توسط پلیس لو رفت و بعد از دستگیری آنچه که می ترسیدم سرم آمد؛‌شهرزاد جان باخته و من تبدیل به قاتل شده بودم.

کد خبر 848122 برچسب‌ها تهران قتل - قاتل حوادث ایران

دیگر خبرها

  • سرک کشیدن در موبایل همسر باعث قتل شد!
  • قتل برادر با شلیک گلوله/ کشف میلیاردها تومان چک خون‌آلود در جیب مقتول
  • کشف تاریخ ۴۵۰۰ ساله در زابل
  • عامل جنایت گاندی نمی‌دانست قاتل است | گفت و گو با متهم
  • کشف معماری ۴۵۰۰ ساله در شرق ایران؛ یک خانه و کوچه‌اش پیدا شد!
  • (ویدئو) حضور ترسناک یک کورکودیل در حیاط یک خانه‌!
  • جزییات کشف معماری ۴۵۰۰ ساله در شرق ایران اعلام شد
  • ببینید | حضور ترسناک یک کورکودیل در حیاط یک خانه‌!
  • رابطه عاشقانه به خون کشیده شد / قتل هولناک زن جوان با ضربات چاقو
  • قتل مادر با ضربه‌های هولناک دمبل توسط پسرش در پاسداران